در بهاربندهای عمومی گوساله های جوانتر به مراقبت نیاز دارند
به عنوان کارشناس، در بازدید از یک گاوداری به بهاربندی رفتیم که فضایی بزرگ با بستر خوب و خشک داشت. در این بهاربند دو تلیسه بزرگ و چاق که به نظر سالم می رسیدند و ۵ گوساله جوان تر و لاغر نگهداری می شدند. در گوشه ای از بهاربند یک مخزن آب تمیز قرار داشت. در وسط جایگاه یک آخور ۲/۴ متری که ته آن به طور کامل توسط گوساله ها لیس زده شده بود به چشم می خورد. گوساله ها می توانستند از چهارگوشه آخور استفاده کنند. علاوه براین، آنها به یک آخور کوچک دسترسی داشتند که علوفه با کیفیت بالا را برای آنها فراهم می کرد و نزدیک مخزن آب در انتهای جایگاه قرار داشت.
مالک گاوداری گفت: « به نظر می رسد گوساله های کوچکتر علی رغم این که غذای زیادی به آنها داده می شود رشد خوبی ندارند.» او تصور نمی کرد که گوساله ها بیمار باشند هر چند که مدفوع شان از چیزی که او انتظار داشت شل تر بود. آنها بیش از حد نیاز تغذیه می شدند و تمام غذایی که به آنها داده می شد را می خوردند. اما این قانع کننده نبود چون هر ۵ گوساله جوان لاغرتر از حد انتظار بودند.
حدس من وجود انگل بود. بنابراین، سریعا اقدام به جمع آوری مدفوع کردم تا بعدا آنها را آزمایش کنم. علاوه بر این در مورد استفاده از کوکسید و استات ها در جیره سئوال کردم چون گوساله ها در سن حساسی قرار داشتند و امکان آلودگی در آن سن با کوکسیدوز وجود داشت و پاسخ وی مثبت بود.
من دمای بدن ۵ گوساله کوچکتر را اندازه گرفتم و آنها را از نظر ابتلا به پنومونی معاینه کردم چون امکان ابتلا به پنومونی در آن سن وجود داشت. اما چیزی پیدا نکردم بنابراین به جستجوی اطراف ادامه دادم چون می دانستم چیزی وجود دارد که من متوجه آن نشده ام. مالک گاوداری که متوجه کنجکاوی و جستجوی من بدنبال عامل مشکل شده بود از من پرسید «آیا دوست دارید شاهد اشتهای خوب این گوساله ها باشید؟»
او مقدار کافی غله را در آخور ریخت و من بارزترین نمونه رفتار تهاجمی گاوها حین غذا خوردن را نظاره گر بودم.
یکی از تلیسه های بزرگ به طور موازی با آخور رو به شمال طوری ایستاد که بدنش با آخور موازی بود و مجبور بود از بالای شانه اش غذا بخورد. تلیسه دیگر در طرف دیگر آخور رو به جنوب ایستاد و او هم از روی شانه اش غذا می خورد. پنج گوساله کوچک تر فقط به آرامی چیزهایی را می خوردند که می توانستند در دو گوشه دیگر آخور بدان دست یابند.
این منظره به من یادآوری کرد که دام ها چقدر قدرت طلب هستند و هنگامی که دامهای کوچک و بزرگ از هم جدا نشده باشند، دام های ضعیف تر چقدر به حمایت ما در مقابل رفتار قلدرانه دام های بزرگ تر نیازمندند.
اگر آزمایش کوکسیدیوز انجام می شد احتمالا پاسخ آن مثبت بود چون پیشگیری از ابتلا به آن فقط با دریافت مقدار کافی دارو در غذا میسر بود. این گوساله ها احتمالا به علت محدودیت در دسترسی به آخور نمی توانستند مقدار کافی از دارو را دریافت کنند. آنها زنده بودند ولی رشد خوبی نداشتند. وقتی مشکل رقابت برای خوراک و وضعیت اجتماعی طبیعی در گله وجود دارد ما عامل بیماری زا را عاملی اصلی مشکل می دانیم.
برای مالک گاوداری منطقی به نظر رسیده بود که با وجود فضای کافی، این دو گوساله بزرگ تر را با گوساله های تازه از شیر گرفته شده در یک گروه نگهداری کند. آنها قبل از خوراک دهی کاری با گوساله های کوچک تر نداشتند اما مشاهده رفتار خوردن، کلیت داستان را در مورد سلسله مراتب اجتماعی در جایگاه مشخص کرد.
به خاطر داشته باشید وقتی عملکرد کمتر از حد انتظار است باید به رفتارهای طبیعی دقت کنید. گاوها و تلیسه ها هنگام غذاخوردن تهاجمی رفتار می کنند و این سلسله مراتب اجتماعی است که مشخص می کند کدامیک می توانند اول غذا بخورند. اندازه بدن، سن، تعادل انرژی (مثبت یا منفی) و تهاجمی بودن مشخص کننده طبقه اجتماعی است. گاوها به صورت گله ای زندگی می کنند و دوست دارند زمانی که بقیه همنوعانشان مشغول خوردن هستند، غذا بخورند. الگوی خوردن آنها تحت تأثیر زمان شیردوشی و خوراک دهی نیز هست.
در تشخیص های افتراقی ما باید رفتار طبیعی مربوط به مصرف خوراک را تعیین کنیم. در مزرعه، ما بیشتر از مصرف خوراک کم که سبب کاهش عملکرد رشد یا تولید در گاوهای تازه زا و دام های جوان می شود آسیب می بینیم در چنین موقعیت هایی، باید توجه بیشتری به تغییر ساختار اجتماعی گروه داشته باشیم.